گلناز من
آبان و آذر ماه هم داره تموم میشه و بخاطر سرمای هوا و آلودگی شدید کمتر از خونه میریم بیرون مگه مهمونی دعوت باشیم یا بابت کلاسات مجبور به بیرون رفتن باشیم ...
نازنین دردونه مامان اینقد بزرگ و آقا شدی که واقعا باورم نمیشه که مستقلانه میتونی عمل کنی و گاها حتی با من نمیای بیرون و با بابا حمید وقتتو میگذرونی ... اینقد به بابا وابسته شدی که صبح تا از خواب بیدار میشی بلافاصله سراغ بابا رو میگیری
یه روز جمعه و تفریح از صبح تا عصر با مامان و بابا
سرگرمیهای تو خونه
ارمیا خواننده میشود
ارمیا و آرسین نونوا میشوند
رقابت تنگا تنگ منچ پدر و پسر
تغذیه ضمن بازی
روزایی که عمو حسین ماموریت هستن و آرسین شب خونه ما میمونه و یادآور خاطرات بچگی خودمون و دختر خاله ها و ...
رستوران وقت شادی و یه عصر به یاد موندنی واسه ارمیا و مهرسام
ادامه کاردستیهای پاییز
نذری اربعین امسال خونه مامان جون توسط این دوتا فرشته کوچولو
انشالله حاجت روا بشین عروسکای ناز
نذری امسال وفات امام رضا خونه پدر جون
یاد بچهگیای خودمون و دیگ حلیم خونه بابا بزرگ و دور همی اون روزا
خدا بیامرزشون
برچسب : نویسنده : 8ermiananazb بازدید : 38