روزهای بلند پاییز ....

پسر شهریوری مامان

با رسیدن فصل پاییز و نرفتن شما به مهد من و بابا تصمیم گرفتیم که بنده دوباره نرم دفتر و وقت بیشتری رو با شما بگذرونم ... شما هم ازین طرح حسابی استقبال کردی و بسیار خوشحالی ...

از روزی که صبح و عصر یکسره با همیم خیلی خلاقت بهتر شده ...

روزای بلند پاییز از راه رسیده با سرما.بهمین دلیل مجبوریم وقت بیشتری رو تو خونه بگذرونیم...

از اول آبان روزای زوج یک ساعت بعدازظهرا کلاس بازی و ورزش عمو سن سی ثبت نامت کردم که بابتش خیلی خوشحالی و با اشتیاق شرکت میکنی

و روزای سه شنبه کس لگو میری واسه خلاقیت و ....

صبح ها هم توخونه کاردستی با هم درست میکنیم و 12 تا کتاب حواستو جمع کن رو بهت آموزش میدم که اینم خیلی دوست داری ...

با تستهایی که بابت هوش تا حالا دادی همه متفق القول نظرشون راجع به بالایی هوش و استعداد ریاضیاتت هست (چیزی که خودمم هش رسیده بودم ) و تمرکز بالا ولی متاسفانه دست ورزیت بسیار ضعیفه و حسابی تنبلی تو نوشتن و نقاشی و ....

به همین دلیل روزا به عناوین مختلف رو دست ورزیت کار میکنم ... باهمین ساختن کاردستی و ....

کار با قیچی و چسب

کار با خمیر بازی و چوب کبریت و خلاقیت ساخت اثر هنری

یه جنگل با درختای جورواجور

کار با گواش و رنگ انگشتی و کشیدن درخت

درست کردن خمیر بازی با آرد و رنگ خوراکی و پخت نان و قالب زدن و ...

پارسال بدلیل مشغله زیاد از تست تنبلی چشم فراموش کردم و امسال با شروع دوره تست مامان جون یادآوری کردن و یه روز عصر بردمت اپتومتریست و معاینه شد چشای نازت و خدا رو شکر همه چیز اوکی بود ...

هفته گذشته واسه تست دندونات رفتیم و بعد معاینه دکتر لطیفیان بهت جایزه دادن و از 15ر تا بچه ای که اونروز واسه ویزیت اومده بودن خواستن واست دست بزنن ...چون تنها بچه های بودی که تو سن 4 سال و 1 ماهگی همه دندونات سالم بود و هیچ پوسیدگی نداشت .... ضمنا من رو هم بعنوان مادر نمونه حسابی تشویق کردن آقای دکتر

تفریحات خانوادگیمون تو این روزای پاییزی این بود که یه روز با عمو رضا تهرانی و بچه ها رفتیم کمپ غدیر واسه نهار که به شما سه تا وروجک حسابی خوش گذشت و واست شد یه روز خاطره انگیز

و یه روزم با مامان جون و خاله جونا رفتیم نهار رستوران مینوسا که بازم به شما و آرسین حسابی خوش گذشت